جدول جو
جدول جو

معنی ستم زده - جستجوی لغت در جدول جو

ستم زده
(فَ دَ / دِ)
ستمدیده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرمازده
تصویر سرمازده
گیاه یا درخت یا میوه که از سرما آسیب دیده باشد، عضوی از بدن که از سرما آسیب دیده و دچار سرمازدگی شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستمدیده
تصویر ستمدیده
کسی که به او ظلم و ستم شده، ستم کشیده، ستم رسیده، مظلوم، ستم زده، ستم چشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آنکه از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده، برای مثال شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳ - ۵۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلم زده
تصویر قلم زده
هر چه که بر روی آن قلم زنی شده باشد، نوشته، مکتوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماتم زده
تصویر ماتم زده
عزادار، سوگوار، مصیبت دیده، غمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شته زده
تصویر شته زده
ویژگی درخت یا میوه ای که دچار آفت شته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(سَ زَ دَ / دِ)
ترسیده. بیمناک:
سهم زده کرگدن از گردنش
گور ز دندان گوزن افکنش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از وام زده
تصویر وام زده
مقروض، مدیون: (اگر وام زده باشد خدای تعالی فام او بتوزد)
فرهنگ لغت هوشیار
سوکزده پرسه دار (گویش خراسان بزرگ) سوگوار عزادار مصیبت زده ماتم دیده، غمگین اندوهگین: آهو در زاویه اطاق خود ماتم زده و پریشان نشسته درد اصلی خود را از یاد برده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهم زده
تصویر سهم زده
ترسیده، بیمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم زده
تصویر قلم زده
نوشته مکتوب، منقش، فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فام زده
تصویر فام زده
وامدار مدیون غازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتک زده
تصویر کتک زده
آنکه مورد ضرب (کتک) واقع شده، زن روسپی ژولیده و جلف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
شرمنده، شرمگین، خجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم دیده
تصویر ستم دیده
مظلوم، ملهوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده، مایوس ناامید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال زده
تصویر سال زده
آفت دیده آسیب دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهم زده
تصویر بهم زده
مخلوط شده، درهم شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما زده
تصویر سرما زده
آنچه یا آنکه به سرما زدگی مبتلی گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم زده
تصویر قلم زده
((~. زَ دِ))
نوشته، مکتوب، منقش، فلزی که روی آن قلمزنی شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیم زده
تصویر سیم زده
((مِ زَ دِ))
نقره خالص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماتم زده
تصویر ماتم زده
((~. زَ دِ))
سوگوار، عزادار، غمگین، اندوهگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سال زده
تصویر سال زده
((زَ دِ یا دَ))
آفت دیده، آسیب دیده (محصول)، درختان میوه ای که بار نداده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقم زده
تصویر رقم زده
((~. زَ دِ))
نوشته شده، نقاشی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
((~. زَ دِ))
کسی که آسیبی از چشم بد به او رسیده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستمدیده
تصویر ستمدیده
مظلوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
Shamefaced
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
смущенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
beschämt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
сором'язливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
zawstydzony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
羞愧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
envergonhado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
vergognoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی